آیا علم سرچشمه خود را از جادوگری گرفته است؟ آیا جادوگری علم است؟ آیا جادوگری حقیقت دارد یا از یك ذهن خرافهپرست سرچشمه میگیرد؟ آیا دانشمندان جادوگرند یا به طور كلی چه تفاوتی میان این دو دسته وجود دارد؟
پاسخ به تمامی سؤالات فوق، نیاز به درك مفاهیم علم و جادو، دانشمند و جادوگر دارد.
جادو: از زمانی كه بشر به قدرت خود پی برد و توانست به آنها اشراف پیدا كند و خود را نیازمند به امدادهای غیبی یا نیازمند به دانش نسبت به آینده یافت، جادو كشف شد. جادو چیزی جز بهره انسان از نیروهای درونی نیست و تنها كافی است روی موضوع خاصی تمركز کرده تا مشاهده كنید كه آن كار به خوبی انجام میشود.
جادو چیزی است كه در اذهان نمیگنجد و خارج از قوه درك عموم مردم است. مثل پیشگویی و یا بلندكردن اجسام از روی زمین با نیروهای ماورآیی. طبق تعریف ارائه شده، حال شاید بتوان به مردم زمان كپرنیك و همچنین گالیله حق داد كه بیان چرخش زمین به دور خورشید و گرد بودن زمین را یك جادو و كفر و آنان را جادوگر پندارند، چرا كه این مفاهیم در ذهن مردم آن عصر نمیگنجید.
در بسیاری زبانها، جادوگری را به متافیزیك نسبت میدهند و این دو را یكی میدانند و یا اینكه، اینگونه اعمال را دارای خاصیت متافیزیكی میدانند.
پاسخ به این سؤال كه آیا جادوگری، علم است؟ دارای پاسخی مثبت است زیرا به هر شكل و به هر اندازه ذاتی، نیاز به تمرین و اكتساب تجارب دارد و عموماً جادوگر میخواهد كه بخشی از قدرت طبیعت را به نمایش گذارد.
جادوگرى در علم انسانشناسى به معنى وجود نیرویى تبهكار در سرشت بعضى افراد مىباشد كه بدانوسیله مىتوانند به نحوى اسرارآمیز به دیگران صدمه و آزار رسانند.
به طور كلی در اذهان، هیچ تصویر زیبایی از جادوگری وجود ندارد و ترس از این افراد در بشر ریشه دوانیده است. البته شاید این ترس در برخی موارد به جا باشد. این ترس به حدی بود كه در قرون وسطی، جادوگران را به جرم انحطاط و كفر در آتش میسوزاندند.
البته اگر تعریف دوم از جادوگری یعنی جنبه آزار رسانیدن آن را در نظر بگیریم، این ترس بدیهی است، ولی در مورد تعریف دوم، ترس معنایی ندارد زیرا پیشگویی، هیپنوتیزم و یا بلندكردن اجسام سنگین توسط نیروی درونی نباید ترسناك باشد!
اگر به كتب و منابع وسیع قرن هفدهم درباره سحر و جادو مراجعه كنیم، آنها را پر از گزارشهاى مشاهدات دقیق و گواهیهاى همراه با سوگند و حتى تجربیات خواهیم یافت.
گلانویل فیلسوف مشهور سالهاى نخست انجمن پادشاهى انگلیس، جادوگرى را عالیترین نمونه استدلال تجربى تلقى مىكرد.
معمولاً سحر و جادو خاصیتی همیشگی دارد، اما خود جادوگران برای از بین بردن این جادو از باطل سحر استفاده میكنند، كه باز هم خاص خود آنهاست و از عهده انسان عادی، انجام آن خارج است.
جادوگران با دست كاری در طبیعت از طریق نیروهای خود، دست به اعمال قدرت میزدند؛ مثلاً در زمانی كه آب موجود نبود، طبیعت را متوجه آن میكردند كه به باران نیاز دارند و آن را جادوی تقلیدی مینامیدند. و زمانی كه با كسی دشمن بودند، تصویر شخص مورد نظر را مخدوش میكردند یا آن شخص مورد نظر را تصور میكردند و در ذهن او را زخمی میكردند. یا در آن دوران با تكرار جملاتی از قبیل طوطى پرواز كرده است، فاخته پرواز كرده است، بلدرچین پرواز كرده است، بیمارى پرواز كرده است، بیماری را از بین میبردند.
جایگاه جادوگری در ملل مختلف از جمله مصر و ایران و اروپا و آفریقا (شاید به عنوان یك علم) را از نظر میگذرانیم.
مصر: ویل دورانت میگوید: از همان آغاز تاریخ تمدن مصر، علوم ریاضی در آن سرزمین حالت پیشرفتهای داشته و وضع عجیب اهرام شاهد این مدعاست و بزرگترین افتخار مصر قدیم، علم پزشکی آن است که مریض را با سحر و جادو و تعویذ و طلسم درمان میکردند. مثلاً زکام را این چنین مداوا میکردند: «ای سرمای پسر سرما بیرون شو! ای که استخوانها را خرد میکنی و هفت سوراخ سر را بیمار میسازی ...، خارج شو و بر روی زمین بیفت، ای درد! ای درد! ای درد!». بعدها علم پزشكی در مصر پیشرفت کرد و آنها توانستند بیماریها را از راه علمیتر آن مداوا كنند.
ایران: علم نجوم و جادوگری امری عمومی بود و هیچگونه اقدام مهمی بدون رجوع به وضع صور فلكی به عمل نمیآمد و هر واقعه زمینی به اعتقاد مردم، نتیجه جنگ ستارگان سعد و نحس در آسمان بود، «همانگونه كه فرشتگان و شیاطین در روح انسان با یكدیگر میجنگیدند» و این در حقیقت همان نبرد اهورمزدا و اهریمن بود. فقط یك زندگی منزه و پاكیزه میتوانست روح را از شر اهریمن برهاند. در جنگ با شیطان، بهره گرفتن از یاری مغان و پیشگویی، وردخوانی، جادوگری و دعاهای آنان امری بس ضروری بود. روحی كه اینگونه یاری میشد، به پاكی و قدسیت میرسید، از دادگاه سهمگین روز رستاخیز میگذشت و در بهشت، شادمانی جاودان مییافت.
آفریقا: آداب و رسومى نظیر خدا باورى و باطلكردن طلسم و روحگیرى و تقدیس نیاكان و جادوگرى و باطل كردن سحر و... در گذشته و همچنین هم اكنون در آفریقا رواج داشته و دارد.
اعتقاد به جادوگری تا جایی میرسد كه طبیب جادوگر بسیار مقام شامخی دارد و آنها به این اعتقاد داشتند كه یك جادوگر میتواند مردم را شفا دهد و یا به هلاكت برساند. آنها طبیب جادوگر را با جادوگران بیرحم یكی نمیدانستند و از جادوگران بیرحم میترسیدند و این فعالیت را (جادوگری) كاملاً موروثی میدانستند و این جادوگران اگر تشخیص داده میشدند، باید به كام مرگ میرفتند.
در بسیارى از مذاهب آفریقایى، سحر و جادو را از مهمترین دلایل براى بیماریهاى غیرمنتظره مرگ و حوادث ناگوار قلمداد مىكردند. آنها مجسمهها و طلسم میساختند و برای آنها نذورات میدادند و فكر میكردند كه این مجسمهها حاجات را اجابت میكنند و طالع سعد و نحس را میسازند.
اروپا: در اروپا نیز جادوگری رواج داشت. فلكشناسی هم توسط دانشمندان غرب ارائه شد و جادوگری را در اروپا تقویت کرد. در اینجا هرگاه مبحث ستارهشناسی مطرح میشود، جادوی آیندهنگری را در پی دارد.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب جالب ,
,
:: برچسبها:
آیا میدانید ,
دانستنی ها ,
جادو ,
:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 171
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63